زندگی



زندگی آنقدر ارزش دارد که به خاطر آن از همه هستی خود مایه بگذاریم تا قصری باشکوه

از مهربانی، محبت، عشق و دوستی بنا کنیم و زندگی آنقدر بی ارزش است که نباید به
خاطر آن دلی را بیازاریم و برای رسیدن به قله های فانی دنیا دست به هر کاری بزنیم.
تا وقتی سرت را بالا می گیری توی آسمان شب نگاهت به جای دیدن ماه به طرف ستاره ها
کشیده می شه. هزاران هزار ستاره. کدامین ستاره به تو چشمک می زند؟
ستاره کم نور یا ستاره ای پر فروغ؟ دنبال ستاره ای باش که چشمکش تنها برای توست
و تنها برای تو نور می تاباند. از چشمک های ممتد و پیاپی ستاره های بزرگ و نورانی بپرهیز.
آن ستاره به همه می نگرد و همه به آن می نگرند

...

فکر می‌کنی دردِ من بخاطر خورشید است؟ چه فایده بهار بیاید؟ بادام‌ها شکوفه کنند؟ آخرش مگر مرگ نیست؟ هست، اما مگر من می‌ترسم از مرگی که خورشید می‌آورد؟ من که هر فروردین یک سال جوان‌تر می‌شوم، هر بهار عاشق‌تر می‌شوم، می‌ترسم؟ آه دوستِ من، دردِ من چیز دیگری است....

مدتیست

مدتیــــست دلم شکســــته از همان جای قبلـی
کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی
کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان ”
دلم خیـــــــلی گرفته اســـت …………..
اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد …
آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد …