یاد کودکی دارم من امشب بی دلیل

یاد داستان, روبه و زاغ و پنیر

یاد 10-20-30-40 های کودکی

گریه ها و خنده های الکی

ترس باز دیر آمدن های پدر

کودکی بودو هزاران دردسر

طعم لبخند های مادر تازه بود

زندگی زیباو پر آوازه بود

غصه هایمان اینقدر بال و پر نداشت

زندگی دورانی زیباتر نداشت

شعرهای کودکی و باز باران داشتیم

غصه ها کم بود, شادی فراوان داشتیم

کودکی مُرد و جوان گشتیم چه زود

کاش دورانی جز دوران کودکی نبود

بابا خسته شد از بس با ماها نان داد

از برای شادی ما جان داد

زندگی مثل تصمیم کبرای نبود

هیچ کجای زندگی تصمیم با ما نبود

دل من باز کودکی را لک شده

بازم امشب این دل کودک شده

کاش دوران کودکی کوتاه نبود

این جوانی یک روز با ما نبود

بی تو درگیر گناه و ظلم شدم

کودکی بازگرد من اینجا گم شدم

نظرات 1 + ارسال نظر
راوی پنج‌شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:37 ب.ظ http://14hojatkhoda.blogsky.com

سلام
خوبید؟ وبلاگم قبلا دوستی و طالع ماه ها بود الان عوضش کردم و 14 حجت خدا شده اگه میشه در لینک دوستانتون این رو درست کنید ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد