در وجـــود هــــر زن ،
دخـتـربـچـه ای چــهارسـالـه بـبـیـن
کـه از تـو فـقـطــ مـــــهـربـانـی و تـوجـه مـی خـواهـد ،
در آغـوشـش بـگـیـر ، نـوازشـش کـن ...
خـیـالـش را راحـت کـن کـه هـسـتـی ، جـایـی نـمـی روی ،
طـوری رفـتـار کـن کـه اطـمـیـنـان حـاصـل کـنـد
زن هـای دیـگـر بـرایـت مـــــــهـم نـیـسـتـنـد ...
وقـتـی بـا نـگـرانـی مـسـیـر نـگـاهـت را دنـبـال مـی کـنـد
بـرگـرد و بـه لـبـخـنـدی مــهـمـانـش کـن و بـگـو ، بـه زبــ ـان بـیـاور :
" مـن فـقـطــ تــــــو را مـی بـیـنـم"
دلخوش از آنیم که حج می رویم / غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا می رویم/ او که همین جاست کجا میرویم
حج به خدا جز به دل پاک نیست ؟/ شستن غم از دل غمناک نیست ؟
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست / هر که علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب / شب همه شب ناله و امن یجب